تعزیه ی حضرت علی اکبر از حمید نصوحی
محل اجرا : حصار قزوین همراه با استاد رضا حیدری سال ۱۳۸۸ این کلیپ را به خاطر بازگشت نصوحی بعد از غیبت یکساله میزارم .
۶.۹ مگابایت و ۱۰:۲۵ دقیقه
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۷/۲۹ساعت 0:55  توسط وحید
|
روایت شهادت حضرت علی اکبر علیه اسلام
سوگنامه چون همه ياران و اصحاب امام شربت شهادت نوشيدند و مقتول اَشْقيا گشتند و كسى از اصحاب باقى نماند مگر اهل بيت و خويشان آن حضرت ، پس فرزند دلبند امام مستمند و نوجوان رشيد آن مظلوم وحيد كه نام ناميش على بن الحسين بود و در صباحت منظرگوى سبقت از همه خلق ربوده و در زمانه بى عديل و بى نظير بود، اذن جهاد از پدر بزرگوار درخواست نمود، پدر نيز اذنش بداد؛ پس نظر حسرت و ماءيوسى به سوى جوان خود نمود و سيلاب اشك از ديدگان فرو ريخت و گفت : پروردگارا! بر اين گروه شاهد باش كه جوانى به جنگ آنان مى رود كه شبيه ترين مردم است در خلقت ظاهرى واخلاص باطنى و سخن سرايى به پيامبر تو و ما هرگاه مشتاق ديدار پيغمبر تو مى شديم ، به سوى اين جوان نظر مى نموديم ، جهاد و شهادت حضرت على اكبر عليه السّلام متن کامل در ادامه مطلب برچسبها: شهادت, حضرت, علی, اکبر ادامه مطلب
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۷/۲۸ساعت 16:13  توسط وحید
|
برگزارى نماز ظهر عاشورا
راوى گويد: وقت نماز ظهر رسيد، حضرت امام عليه السّلام زُهير بن قين و سعيدبن عبداللّه حنفى را به فرمان خاص ، عزّ اختصاص داد كه در پيش روى آن كعبه مقصود عالميان به عنوان جانبازى بايستند و آنگاه امام حسين عليه السّلام با جمعى از ياران باقيمانده خود نماز خود را خواندند، در اين حال ، تيرى از جانب اهل وَبال به سوى فرزند ساقى آب زُلال ، آمد. سعيدبن عبداللّه قدم جانبازى پيش نهاد و آن تير بلا را به دل و جان بر تن خود قبول نمود. به همين منوال پاى مردانگى استوار شد و قدم ازقدم بر نمى داشت تا خود هدف آنچه جراحات به سوى آن حضرت رسيده بود، گرديد و از بسيارى زخم ها كه بر بدن آن عاشق باوفاء، وارد شده بود، بر روى زمين غلطيد و در آن حال مى گفت : خدايا! اين گروه بى حيا را، لعنت كن چون قوم عاد و ثمود. خدايا! سلام مرا به پيغمبر وَدُودِ خود، برسان و آنچه كه از درد زخم ها بر من رسيده ، ايشان را آگاه ساز؛ زيرا قصد و نيّت من ، يارى ذُرّيه پيغمبر تو بود تا به ثوابهاى تو نائل گردم . اين كلمات را بگفت و جان به جان آفرين تسليم نمود. راوى گويد: ((سويد بن عمرو بن ابى مطاع )) خريدار متاع جانبازى گرديد و به قدم شجاعت راه كعبه شهادت پيمود و او مردى شريف بود و نماز بسيار مى خواند - پس مانند شير خشمناك در ميان آن روباه صفتان ناپاك ، درافتاد و جنگ مردانه نمود و پيه صبورى بر تحمّل صدمات وارده از گروه بى دين ، گوى سعادت ربود. تا آنكه از جهت ضعف و سستى كه از زخم هاى بى شمار بربدن آن شجاع نامدار رسيده بود در ميان كشته شدگان بر زمين افتاد و به همين منوال بود و قدرت بر هيچ حركتى نداشت تا زمانى كه شنيد مردم همى گفتند: حسين مقتول اَشْقيا گشت . پس با همان حال ناتوانى ، با مشقت بسيار بر آن گروه نابكار، حمله آورد و از ميان كفش خويش كاردى را بيرون آورد و با آن حربه بالشكر كوفه ، قتال نمود تا به درجه شهادت مفتخر گشت . راوى گويد: يكايك ياران و جان نثاران آن امام مظلومان ، در حضورش به سوى مرگ شتابان مى دويدند ؛ چنانكه شاعر در وصف حال ايشان گفته : 1 - يعنى ياران باوفاى سيّدالشهداء عليه السّلام كسانى اند كه وقتى كسى آنها را به يارى طلبد، دفع سختى دشمن از او نمايند.
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۷/۲۸ساعت 16:0  توسط وحید
|
با همت ذاکر اهل بیت آقای محمد حیدری نوازنده ترومپت،کلاس آموزش تعزیه با دعوت از استاد رضا حیدری پدر تعزیه سنتی ایران ، صبح جمعه هر هفته در حسینیه زاغرم تفرش برگزار می گردد . امیدواریم شروع اینگونه فعالیت ها در سطح شهرستان تدوام داشته باشد .
نکته قابل ذکر در این مورد این است که : در ابتدای سال 1379 گروهی از جوانان و نوجوانان اقدام به برگزاری مراسم های تعزیه در سطح شهرستان تفرش نمودند و با استقبال عمومی مردم مواجه شدند این خبر به سرعت در بین اهالی هنرمندان تعزیه منتشر شد و با همکاری شخصی به نام آقای علی حاج حسنی جهت آموزش درست و اساسی و کارشناسانه با دعوت از استاد تعزیه ایران، استاد رضا حیدری کلاس آموزش شبیه خوانی برای این نوجوانان تشکیل شد و با وقفه ای بلند مدت آموزش در طول این سالها با تلاش ذاکر اهل بیت نوازنده ترومپت محمد حیدری این کلاسها مجددا دایر گردیده و تاکنون ادامه دارد و نوجوانان امروز جوانان امروزی هستند که تا حد زیادی در کار تعزیه پیشرفت کرده اند که استاد رضا حیدری در مناسبتهای مختلف، امثال جشنواره ها و سوگواره ها از شاگردان خود در این گونه مراسمات استفاده می کنند. نوشته شده در در 90/07/21 توسط علی اکبر حیدری
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۷/۲۵ساعت 22:40  توسط وحید
|
شهادت حر و تنی چند از یاران امام حسین علیه السلام
راوى گويد: امام حسين عليه السّلام در مقابل لشكر كوفيان ، فرياد برآورد كه آيا فريادرسى هست كه از براى رضاى پروردگار به فرياد ما برسد؟ آيا كسى هست كه از حرم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله ، شرّ دشمنان را دفع نمايد؟ راوى گويد: در اين هنگام حُرّ بن يزيد رياحى رو به سوى عمرسعد پليد آورد و فرمود: آيا با اين مظلوم جنگ خواهى كرد؟! عمرسعد گفت : به خدا قسم ، جنگى خواهم نمود كه آسانترين مرحله اش اين باشد كه سرها از بدنها به پرواز در آيد و دستها از تن ها بيفتد. راوى گفته كه حرّ بعد از شنيدن اين سخن ، به گوشه اى رفت و از ياران خود كناره گرفت و در مكانى دور از آنها بايستاد و بدنش به لرزه در آمد. يكى از مهاجرين اَوْس او را گفت : به خدا قسم كار تو مرا به شك و ترديد انداخته ... متن کامل در ادامه مطلب ادامه مطلب
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۷/۲۴ساعت 20:11  توسط وحید
|
وقایع کربلا قبل از عاشورا و سخنرانى امام عليه السّلام در صبح عاشورا
برگرفته از کتاب سوگنامه راوى گويد: عبيداللّه زبان به دعوت اصحاب خويش برگشود كه با نور چشم رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله ، ستيزند وخون آن مظلوم را بريزند. آن بدنهادان نيز متابعت كردند و حلقه فرمانش در گوش نهادند و آن شيطان مردود از قوم خود طلب نمود كه در طاعتش در آيند و زنگ غبار از خاطر بزدايند. آن بى دينان نيز انگشت اطاعت بر ديده نهادند و سر به فرمانش دادند و آن زيانكار از عمر تبهكار، آخرت را به دنياى خود خريدار شد. آن غَدّار نابكار هم دين به دنيا فروخت و فرمان ايالت رى را بياندوخت خواستش كه امير لشكر كند و عهد خدا و رسول صلّى اللّه عليه و آله را بشكند، عمر سعد نيز لبيّكى بگفت و كفر باطنى را نتوانست نهفت . با چهار هزار لشكر خونخوار از كوفه بيرون آمد و جنگ فرزند سيّد ابرار و نور ديده حيدر كرّار را مصمّم گرديد. پس از آن ، عبيداللّه بن زياد لشكر پس از لشكر به دنبال آن بدبنياد روانه نمود تا آنكه در روز ششم محرّم الحرام بيست هزار سواره لشكر بى دين بد آئين در كربلا جمع آمدند و كار را بر حسين مظلوم عليه السّلام تنگ گرفتندتا به حدّى كه تشنگى بر خود و اصحابش استيلا يافت ...... متن کامل در ادامه مطلب ادامه مطلب
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۷/۲۳ساعت 20:53  توسط وحید
|
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۷/۲۳ساعت 1:4  توسط وحید
|
روایت شهادت حضرت مسلم علیه السلام و هانی بن عروه برگرفته از کتاب سوگنامه امام حسین علیه السلام جواب نامه هاى كوفيان را نوشت و به وسيله جناب مسلم ارسال نمود و در آن وعده فرمود كه در خواست ايشان را اجابت نمايد و مضمون آن نامه اين بود: متن کامل در ادامه مطلب ادامه مطلب
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۷/۲۲ساعت 20:53  توسط وحید
|
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۷/۲۱ساعت 21:52  توسط وحید
|
|