شعری زیبا که ابیاتی از آن نیز پیش از پیش خوانی استفاده می شود :


قامتت را چو قضات بهر شهادت آراست
با قضا گفت مشیت که قیام برخاست

راستی شور قیامت ز قیامت خبریست
بنگرد زاهد کج بین اگر از دیده ی راست

خلق در ظل خودی محو و تو در نور خدا
ماسوا در چه مقیمند و مقام تو کجاست؟

هر طرف می نگرم روی دلم جانب توست
عارفم خانه ی حق را که دلم قبله نماست

زنده در قبر دل ما بدن کشته ی توست
جان مائی و تو را قبر حقیقت دل ماست

دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت
آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست

بیدق سلطنت افتاد کیان را ز کیان
سلطنت، سلطنت توست که پاینده لواست

نه بقا کرد ستمگر نه به جا مانده ستم
ظالم از دست شد و پایه مظلوم بجاست

زنده را زنده نخوانند که مرگ از پی اوست
بلکه زنده است شهیدی که حیاتش ز قفاست

دولت آن یافت که در پای تو سر داد ولی
پادشاه است فقیری که در این کوچه گداست

تو در اول سر و جان باختی اندر ره عشق
تا بدانند خلایق که فنا شرط بقاست

تا ندا کرد ولای تو در اقلیم الست
بهر لبیک ندایت دو جهان پر ز نداست

کشته شد عالم دهری چو تو در عالم دهر
دهر تا روز قیامت شب اندوه عزاست

در غمت اعین و اشیاء همه از منطق کون
هر یکی مویه کنان بر دگری نوحه سراست

رفت بر عرشه نی تا سرت ای عرش خدا
کرسی و لوح و قلم بهر عزای تو بپاست

منکسف گشت چو خورشید حقیقت به جمال
گر بگریند ز غم دیده و مرآت رواست

پایمالی ز عبودیت و من در عجبم
که بدین حال هنوزت سر تسلیم و رضاست

گریه بر زخم تنت چون نکند چشم «فؤاد»
ای شه کشته که بر زخم تنت گریه رواست

+ نوشته شده در  ۱۳۹۰/۰۸/۱۹ساعت 19:29  توسط وحید  | 
روایت شهادت سید الشهدا  امام حسین علیه السلام و عبدالله بن حسن

سوگنامه :

بعضى از راويان اخبار در بيان شجاعت آن فرزند حيدر كرار، تعجب خود را چنين اظهار نموده اند كه به خدا سوگند، هرگز نديدم كسى را كه دچار لشكر بسيار گرديده و دشمنان بى شمار او را در ميان احاطه نموده باشند با آنكه فرزندان و اهل بيت و اصحاب او شربت مرگ نوشيده و به دست دشمنن مقتول گرديده باشند كه قوى دل تر باشد از حسين بن على عليه السلام . در اين حال بود كه مردان كارزار بر آن جناب حمله آوردند، پس ‍ آن حضرت نيز با شمشير تيز به آنها حمله نمود، چنان حمله اى كه از ضربت شمشير آتشبارش بر روى هم مى ريختند و صف ها را مى شكافتند مانند آنكه گرگى بى باك در ميان گله بزها، به خشمناكى در افتد و حمله بر آن منافقان سنگدل ، آورد هنگامى كه سى هزار نامرد به عدد كامل بودند از پيش روى آن حضرت ، مانند انبوه ملخ ‌ها فرار را بر قرار اختيار مى نمودند. سپس آن امام بى يار در مركز خونين قرار گرفت و فرمود: لا حول و لا قوة الا بالله )). امام ع همچنان با آنها جنگيد تا آنكه لشكر شيطان حايل گرديد در ميان آن حضرت و حرم مطهر رسول پروردگار عالميان و نزديك به خيمه ها و سراپرده ها رسيدند، پس آن معدن غيرت الله ، فرياد بر گروه دين تباه ، زد كه ..........

متن کامل در ادامه مطلب


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  ۱۳۹۰/۰۸/۰۵ساعت 11:54  توسط وحید  | 
روایت شهادت حضرت عباس علیه السلام

سوگنامه :

تشنگى بر امام شهيد به غايت شديد گرديد، آنحضرت خود را به بلندى مُشْرف بر فرات رساند تا داخل فرات گردد، در آن حال برادر آن امام ناس جناب ابوالفضل العباس ، در پيش روى آنحضرت حركت مى كرد. در اين هنگام لشكر ابن سعد تبهكار سر راه بر فرزند احمد مختار، گرفتند
مردى از قبيله ((بنى دارم )) تيرى به جانب جناب سيّدالشهداء عليه السّلام انداخت كه آن تير در زير چانه شريف آن شهيد راه دين حنيف محكم بنشست . پس تير رابيرون كشيد و هر دو دست مبارك را در زير چانه مجروح نگاه داشت و چون پر از خون شد، به سوى آسمان انداخت و اين مناجات را به درگاه قاضى الحاجات ، مَرْهَم دل مجروح ساخت كه الها! به سوى تو شكايت مى آورم از آنچه از ظلم و ستم نسبت به فرزند دختر پيغمبرت به جا مى آورند.
شهادت حضرت عباس عليه السّلام 
پس از آن ، شجاع محكم اساس برادرش عبّاس را از او جدا نمودند كه آن روباهان در ميان آن دو فرزند اسداللّه الغالب ، حايل شدند و از هر جانب بر دور جناب ابوالفضل عليه السّلام گردآمدند و ايشان را احاطه نمودند تا آنكه آن كافران غدّار فرزند حيدر كرّار، عباس نامدار را مقتول و قرة العين بتول را در مصيبت برادر، ملول نمودند. امام حسين عليه السّلام در شهادت برادر با جان برابر خود، دُرّهاى سيلاب اشك چو رود جيحون از ديده بيرون ريخت ، و گريه شديد در عزاى آن مظلوم وحيد، نمود.(20) راوى گويد: امام عليه السّلام پس از شهادت برادر گرامى ، آن منافقان را به ميدان جدال و قتال طلبيد و هر كس از آن روباه صفتان اَشرار در مقابل فرزند اسداللّه حيدر كَرّار، مى آمد، امام اَبرار به ضربت شمشير آتشبار، او را به بِئْسَ القرار، مى فرستاد تا آنكه از اجساد پليد آن كُفّار، مقتول عظيمى در ميدان جنگ فراهم آمد ودر آن حال حضرت بدين مقال گويابود: ((اَلْمَوْتُ...))

+ نوشته شده در  ۱۳۹۰/۰۸/۰۵ساعت 11:51  توسط وحید  | 
روایت شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

سوگنامه :

راوى گويد: چون امام مظلومان قتلگاه جوانان و دوستان خود را مشاهده فرمود كه همه بر روى خاك افتاده اند و جان به جان آفرين سپرده اند تصميم عزم فرمود كه با نفس نفيس با گروه بد نهاد، جهاد نمايد و نداى بى كسى در داد كه آيا كسى هست كه از حرم رسول پروردگار عالميان ، دفع شرّ ياغيان و ظالمان نمايد؟ آيا خداپرستى هست كه در يارى ما اهل بيت از خداى متعال بترسد و ما را تنها نگذارد؟
آيا فريادرسى هست ك به فريادرسى ما اميد لقاى پروردگار را داشته باشد؟ آيا اعانت كننده اى هست كه به واسطه يارى ما، به ما
اميدوار شود به ثوابها و اجرى كه در نزد خداى تعالى موجود است ؟
شهادت حضرت على اصغر 
پس زنان حرم و دختران محترم رسول اكرم صداها به ناله و گريه بلند نمودند. آن حضرت با دل پر از حسرت ، به سوى خيمه رجعت نمود و زينب خاتون عليهاالسّلام را فرمود كه فرزند دلبند صغير مرا بياور تا با او وداع نمايم و چون او را آورد، امام مظلوم طفل معصوم را گرفت و همين كه خواست از راه راءفت و كمال مرحمت خم شده او را ببوسد، حرمله بن كاهل اسدى پليد - لَعَنَهُ اللّهُ - از خدا حيا ننمود تيرى به جانب آن نوگل بوستان احمدى انداخت كه تير به گلوى نازك آن طفل معصوم اصابت نمود به طورى كه گويا گلو را ذبح نمايند، گوش تا گوش پاره نمود. پس آن حضرت با كمال غم و حسرت ، به زينب خاتون ، فرمود: اين طفل را بگير؛ پس امام عليه السّلام هر دو دست را در زير گلوى طفل گرفت چون پر از خون شد به سوى آسمان پاشيد، آنگاه فرمود: آنچه كه بر من اين مصائب را آسان مى نمايد آن است كه اين مصيبت بزرگ در حضور پروردگار عادل نازل مى گردد. امام باقر عليه السّلام فرمود: از آن خون طفل معصوم كه امام عليه السّلام به آسمان پاشيد، حتى يك قطره هم روى زمين نيفتاد!

+ نوشته شده در  ۱۳۹۰/۰۸/۰۵ساعت 11:48  توسط وحید  | 
 روایت شهادت حضرت قاسم علیه السلام

سوگنامه :

عکس تعزیه- محمد طوطی 20/5/1390

يكايك مردان اهل بيت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله يكى بعد از ديگرى روانه ميدان گرديدند تا آنكه جماعتى از ايشان به دست آن بدكيشان به درجه رفيع شهادت رسيدند. پس حضرت سيدالشهداء عليه السّلام آواز به صيحه و فرياد بلند نمود و فرمود: اى عموزادگان من ! و اى اهل بيت من ! صبورى و شكيبايى را شعار خود سازيد و متحمّل بار محنت ، باشيد؛ به خدا سوگند كه پس از اين روز هرگز روى خوارى به خود نخواهيد ديد. راوى گويد: در اين هنگام جوانى بيرون خراميد كه در حُسن صورت و درخشندگى منظر به مثابه پاره ماه بود، با آن گروه بدخواه و بى دين ، به كار جنگ پرداخت . ابن فضيل اَزْدى مَيْشوم ضربتى بر فرق آن مظلوم ، زد كه فرق او راشكافت و آن جوان از مركب به صورت ، روى زمين افتاد و فرياد يا عَمّاهُ برآورد. پس امام عليه السّلام مانند باز شكارى ، خود را به ميدان رسانيد و همچون شير خشمناك بر آن لعين بى باك ، حمله نمود و با شمشير، ضربتى بر اَّن ناپاك ، فرود آورد و آن وَلَدُالزّنا بازوى خود را سپر شمشير امام عليه السّلام نموده و دست نحس اش از مِرْفق قطع گرديد و آن لعين فرياد بلندى برآورد كه همه لشكر فرياد او را شنيدند.
كوفيان بى دين بر امام مبين ، حمله آوردند تا آن لعين را از چنگال شير بيشه هيجا رها نمايند ولى آن ملعون پايمال سُمّ اسبان گرديد و روح نحس اش به جانب نيران دويد. راوى گويد: چون غبار فرو نشست ديدم كه حسين عليه السّلام بر بالاى سر آن جوان ايستاده و او پاهاى خود را بر زمين مى ماليد و امام مى فرمود: از رحمت خدا دور باشند آن گروهى كه تو را كشتند و آنان كه در روز قيامت جدّ و پدر تو با ايشان دشمنى خواهند نمود. سپس فرمود: به خدا قسم ! گران است بر عموى تو كه او را بخوانى و او نتواند تو را جواب دهد و هرگاه بخواهد جواب دهد ديگر دير شده و فايده اى نبخشد. به خدا قسم كه امروز آن روزى است كه خون ريزى در آن بسيار و فرياد رسى ، اندك است . سپس حضرت سيّدالشهداء عليه السّلام جنازه آن جوان را بر سينه خود گرفت و در ميان شهداى بنى هاشم بر روى زمين قرار داد.

+ نوشته شده در  ۱۳۹۰/۰۸/۰۲ساعت 18:41  توسط وحید  | 
روایت شهادت حضرت علی اکبر علیه اسلام

تعزیه سرا - علی اکبر

سوگنامه

چون همه ياران و اصحاب امام شربت شهادت نوشيدند و مقتول اَشْقيا گشتند و كسى از اصحاب باقى نماند مگر اهل بيت و خويشان آن حضرت ، پس فرزند دلبند امام مستمند و نوجوان رشيد آن مظلوم وحيد كه نام ناميش على بن الحسين بود و در صباحت منظرگوى سبقت از همه خلق ربوده و در زمانه بى عديل و بى نظير بود، اذن جهاد از پدر بزرگوار درخواست نمود، پدر نيز اذنش بداد؛ پس نظر حسرت و ماءيوسى به سوى جوان خود نمود و سيلاب اشك از ديدگان فرو ريخت و گفت : پروردگارا! بر اين گروه شاهد باش كه جوانى به جنگ آنان مى رود كه شبيه ترين مردم است در خلقت ظاهرى واخلاص باطنى و سخن سرايى به پيامبر تو و ما هرگاه مشتاق ديدار پيغمبر تو مى شديم ، به سوى اين جوان نظر مى نموديم ،

جهاد و شهادت حضرت على اكبر عليه السّلام 
آن شبيه رسول ، قدم شجاعت در ميدان سعادت نهاد و با آن گروه بى باك به جنگ پرداخت و خاطره ها را اندوهناك گردانيد و نونهال بوستان امامت جنگى كرد .........

متن کامل در ادامه مطلب


برچسب‌ها: شهادت, حضرت, علی, اکبر
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  ۱۳۹۰/۰۷/۲۸ساعت 16:13  توسط وحید  | 
برگزارى نماز ظهر عاشورا 
راوى گويد: وقت نماز ظهر رسيد، حضرت امام عليه السّلام زُهير بن قين و سعيدبن عبداللّه حنفى را به فرمان خاص ، عزّ اختصاص داد كه در پيش ‍ روى آن كعبه مقصود عالميان به عنوان جانبازى بايستند و آنگاه امام حسين عليه السّلام با جمعى از ياران باقيمانده خود نماز خود را خواندند، در اين حال ، تيرى از جانب اهل وَبال به سوى فرزند ساقى آب زُلال ، آمد. سعيدبن عبداللّه قدم جانبازى پيش نهاد و آن تير بلا را به دل و جان بر تن خود قبول نمود. به همين منوال پاى مردانگى استوار شد و قدم ازقدم بر نمى داشت تا خود هدف آنچه جراحات به سوى آن حضرت رسيده بود، گرديد و از بسيارى زخم ها كه بر بدن آن عاشق باوفاء، وارد شده بود، بر روى زمين غلطيد و در آن حال مى گفت : خدايا! اين گروه بى حيا را، لعنت كن چون قوم عاد و ثمود.
خدايا! سلام مرا به پيغمبر وَدُودِ خود، برسان و آنچه كه از درد زخم ها بر من رسيده ، ايشان را آگاه ساز؛ زيرا قصد و نيّت من ، يارى ذُرّيه پيغمبر تو بود تا به ثوابهاى تو نائل گردم . اين كلمات را بگفت و جان به جان آفرين تسليم نمود. راوى گويد: ((سويد بن عمرو بن ابى مطاع )) خريدار متاع جانبازى گرديد و به قدم شجاعت راه كعبه شهادت پيمود و او مردى شريف بود و نماز بسيار مى خواند - پس مانند شير خشمناك در ميان آن روباه صفتان ناپاك ، درافتاد و جنگ مردانه نمود و پيه صبورى بر تحمّل صدمات وارده از گروه بى دين ، گوى سعادت ربود.
تا آنكه از جهت ضعف و سستى كه از زخم هاى بى شمار بربدن آن شجاع نامدار رسيده بود در ميان كشته شدگان بر زمين افتاد و به همين منوال بود و قدرت بر هيچ حركتى نداشت تا زمانى كه شنيد مردم همى گفتند: حسين مقتول اَشْقيا گشت . پس با همان حال ناتوانى ، با مشقت بسيار بر آن گروه نابكار، حمله آورد و از ميان كفش خويش كاردى را بيرون آورد و با آن حربه بالشكر كوفه ، قتال نمود تا به درجه شهادت مفتخر گشت . راوى گويد: يكايك ياران و جان نثاران آن امام مظلومان ، در حضورش به سوى مرگ شتابان مى دويدند ؛ چنانكه شاعر در وصف حال ايشان گفته :
1 - يعنى ياران باوفاى سيّدالشهداء عليه السّلام كسانى اند كه وقتى كسى آنها را به يارى طلبد، دفع سختى دشمن از او نمايند.
+ نوشته شده در  ۱۳۹۰/۰۷/۲۸ساعت 16:0  توسط وحید  | 
وقایع کربلا قبل از عاشورا و سخنرانى امام عليه السّلام در صبح عاشورا 

برگرفته از کتاب سوگنامه

راوى گويد: عبيداللّه زبان به دعوت اصحاب خويش برگشود كه با نور چشم رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله ، ستيزند وخون آن مظلوم را بريزند. آن بدنهادان نيز متابعت كردند و حلقه فرمانش در گوش نهادند و آن شيطان مردود از قوم خود طلب نمود كه در طاعتش در آيند و زنگ غبار از خاطر بزدايند. آن بى دينان نيز انگشت اطاعت بر ديده نهادند و سر به فرمانش ‍ دادند و آن زيانكار از عمر تبهكار، آخرت را به دنياى خود خريدار شد. آن غَدّار نابكار هم دين به دنيا فروخت و فرمان ايالت رى را بياندوخت خواستش كه امير لشكر كند و عهد خدا و رسول صلّى اللّه عليه و آله را بشكند، عمر سعد نيز لبيّكى بگفت و كفر باطنى را نتوانست نهفت . با چهار هزار لشكر خونخوار از كوفه بيرون آمد و جنگ فرزند سيّد ابرار و نور ديده حيدر كرّار را مصمّم گرديد. پس از آن ، عبيداللّه بن زياد لشكر پس از لشكر به دنبال آن بدبنياد روانه نمود تا آنكه در روز ششم محرّم الحرام بيست هزار سواره لشكر بى دين بد آئين در كربلا جمع آمدند و كار را بر حسين مظلوم عليه السّلام تنگ گرفتندتا به حدّى كه تشنگى بر خود و اصحابش استيلا يافت ......

متن کامل در ادامه مطلب


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  ۱۳۹۰/۰۷/۲۳ساعت 20:53  توسط وحید  | 

روایت شهادت حضرت مسلم علیه السلام و هانی بن عروه

برگرفته از کتاب سوگنامه

حضرت مسلم : حسن نرگسخانی

امام حسین علیه السلام جواب نامه هاى كوفيان را نوشت و به وسيله جناب مسلم ارسال نمود و در آن وعده فرمود كه در خواست ايشان را اجابت نمايد و مضمون آن نامه اين بود:
((به سوى شما پسر عموى خود مسلم بن عقيل را فرستادم تا آنكه مرا از آنچه كه راءى جميل شما بر آن قرار گرفته ، مطلع سازد.))
پس جناب مسلم با نامه آن حضرت ، روانه كوفه گرديد تا به شهر كوفه رسيد.
چون اهل كوفه بر مضمون نامه آن حضرت عليه السّلام اطلاع يافتند خرسندى بسيار به آمدن جناب مُسْلم اظهار داشتند و او را در خانه مختار بن ابى عبيده ثقفى فرود آوردند و گروه شيعيان به خدمتش آمد و شد مى كردند و چون گروهى بر دور آن جناب جمع مى آمدند، نامه امام عليه السّلام را بر ايشان قرائت مى نمود و ايشان از غايت اشتياق به .....

متن کامل در ادامه مطلب


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  ۱۳۹۰/۰۷/۲۲ساعت 20:53  توسط وحید  | 
 
تاریخ و محل تولد: 1353 تهران
تخصص: آهنگساز
تحصیلات: دیپلم علوم انسانی؛ 1380
اجراها: نوازندگی در ارکستر نیروی مقاومت بسیج و شرکت در پنجمین جشنواره سرود و موسیقی دفاع مقدس؛ یزد؛ 1378
اجرای موسیقی زنده در نمایش"زن پارسا" به کارگردانی"اصغر دشتی"؛ تهران، تالار سنگلج؛ 1380
آهنگسازی در نمایش"عروسک شکسته" به کارگردانی"علی سرابی"؛ تهران، تئاترشهر(جشنواره؟)؛ 1380
نوازندگی در نمایش"سه خانه کوچک" به کارگردانی"مهرداد رایانی‌مخصوص"؛ تهران، بیست‌ودومین جشنواره تئاتر فجر، روسیه؛ 1382
آهنگسازی در نمایش"سوگیانه" به کارگردانی"کورش نبی‌زاده"؛ مشهد، اولین جشنواره تئاتر دینی؛ 1382
آهنگسازی در نمایش"مجلس غریب تنهایی" به کارگردانی"رحمت‌الله امینی"؛ تهران، تالار مولوی؛ 1382
اجرای موسیقی زنده در نمایش"مجلس شبیه‌خوانی شازده کوچولو" به ....

ادامه مطلب
+ نوشته شده در  ۱۳۹۰/۰۶/۳۱ساعت 14:4  توسط وحید  | 
با عر ض سلام خدمت شما دوستدارن تعزیه

حتمآ تو این نظر خواهی شرکت کنید و نظرتونا در مورد لیست تعزیه خونای امسال خوانسار برای سال ۹۰ بدید

و به این سوال که آیا به خاطر امکانات حسینیه ی حضرت ابوالفضل  قودجان باید اونجارا طبق گفته ی خیلی ها به عنوان فینال تعزیه دانست یا خیر ؟ پاسخ بدید 

جهت دیدن لیست تعزیه خوان های سال ۹۰ قودجان کلیک کنید

در ضمن نظر بدون تایید جهت نمایش قرار داه میشه .

 با تشکر

+ نوشته شده در  ۱۳۹۰/۰۳/۱۹ساعت 15:6  توسط وحید  | 

رسول خدا«ص‏»فرمود:«من عزی مصابا فله مثل اجره‏» هر کس مصیبت دیده‏ای راتسلیت گوید،پاداشی همانند او دارد.و نیز طبق حدیثی از امام صادق‏«ع‏»،خداوند به‏حضرت فاطمه‏«ع‏»در سوگ شهادت حسین‏«ع‏»تعزیت گفت. از مستحبات روز عاشورااست که افراد وقتی به هم می‏رسند،نسبت‏به این مصیبت‏بزرگ به یکدیگر تعزیت وتسلیت گویند.........

متن کامل در ادامه


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  ۱۳۸۹/۱۱/۲۶ساعت 21:15  توسط وحید  | 

 

 

 
همزمان با برگزاری دومین سمینار بین‌المللی نمایش‌های آئینی – سنتی، کتاب «چکیده مقالات سمینار» توسط دفتر انتشارات و پژوهش مرکز هنرهای نمایشی منتشر و عرضه شد.

این کتاب که به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر شده، حاوی چکیده مقالات محققان و پژوهشگران حاضر در سمیناراست.

همچنین کتاب «دفتر تقلید دو» نیز به کوشش داوود فتحعلی بیگی، همزمان با جشنواره منتشر شده است. این کتاب شامل چهار مجلس تقلید «ستارگان سعادت» ، «مریم زناری» ، «چهار درویش» و «نیرنگ طبیعت» است.

کتاب «دفتر تعزیه 10» هم عنوان کتاب دیگری است که به کوشش داوود فتحعلی بیگی و رجبعلی معینیان منتشر شده است. این کتاب حاوی چهار مجلس تعزیه از «مجلس پادشاه هرات» ،«مجلس جام بلا» ، «مجلس حوض کوثر» و «مجلس روح‌الارواح» است.

بر پایه این گزارش ، سه عنوان کتاب دیگر به‌زودی و همزمان با برگزاری جشنواره توسط انتشارات نمایش ‌منتشر خواهد شد.

چهاردهمین جشنواره بین‌المللی نمایش‌های آئینی – سنتی روز 16 مردادماه با برگزاری آئین پایانی جشنواره در بنیاد آفرینش‌های هنری نیاوران به‌کار خود پایان می‌دهد.
+ نوشته شده در  ۱۳۸۹/۰۵/۰۱ساعت 12:43  توسط وحید  | 

 

در اولین روز برگزاری چهاردهمین جشنواره بین‌المللی نمایش‌های آئینی – سنتی،‌ در بخش مجالس شبیه‌خوانی، امروز،‌ شنبه، تعزیه «سلیمان و بلقیس» به کارگردانی علاءالدین قاسمی، ساعت ۱۹ در فضای باز مجموعه تئاتر شهر اجرا خواهد شد.

در چهاردهمین جشنواره بین‌المللی نمایش‌های آئینی – سنتی، شش مجلس تعزیه، از ۸ تا ۱۶ مردادماه، هر روز از ساعت ۱۹ در در فضای باز مجموعه تئاتر شهر اجرا می‌شود.
+ نوشته شده در  ۱۳۸۹/۰۵/۰۱ساعت 12:41  توسط وحید  | 

 

مدیر گروه ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) از ایثار به عنوان یکی از وجوه بارز تعزیه‌خوانی نام برد.

مرجع :
حیات

 

دکتر حسام الدین آشنا گفت: «تعزیه آیینی مذهبی است که نه تنها شامل نهضت عاشورا می‌شود بلکه به حوادث و وقایع اسلام نیز می پردازد و یکی از بارزترین وجه تعزیه خوانی و تعزیه پردازی ترویج روحیه ایثار در بین جوامع مسلمان ...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  ۱۳۸۹/۰۵/۰۱ساعت 12:40  توسط وحید  |